گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد سيزدهم
سوره هفتاد و پنجم (القیمۀ) ...



ص : 391
اشاره
سورة القیمۀ: این سوره مبارکه مکی است نزد کوفی.
عدد آیات: چهل نزد آنها، و سی نزد باقی.
عدد کلمات: یکصد و شصت و پنج.
عدد حروف: سیصد و دو.
را و عمل نماید به آن، برانگیزاند خدا او « لا أُقْسِمُ » ثواب تلاوت: ابن بابویه رحمه اللّه از حضرت باقر علیه السّلام: هر که قرائت کند
را از قبر، این سوره رفیق او باشد در نیکوترین صورتی و بشارت دهد او را و میخندد در صورتش تا عبور نماید بر صراط و میزان
«1» . ان شاء اللّه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 1] ... ص : 391
صفحه 239 از 274
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَۀِ ( 1
لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَۀِ: هرآینه سوگند میخورم به روز رستخیز.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 2] ... ص : 391
( وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَۀِ ( 2
__________________________________________________
. 1) به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحه 461 )
ص: 392
وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَۀِ: و البته قسم میخورم به نفس ملامت کننده.
مراد نفس متقیه است که در روز قیامت نفس مقصره را ملامت کند بر تقصیر طاعت. یا نفس مطمئنه که ملامت کننده خود است،
اگرچه در طاعت و عبادت کوشش نماید. یا مراد جنس نفس باشد، چه روایت است از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم:
لیس من نفس برّة و لا فاجرة إلّا و تلوم نفسها یوم القیمۀ، ان عملت خیرا قالت: هلّا ازددت؟ و ان عملت شرّا قالت: یا لیتنی لم افعل!.
نیست هیچ نفسی نیکوکار و بدکار نباشد، مگر آنکه ملامت کند خود را روز قیامت. اگر خیر کرده گوید: چرا زیادتر نکردم، و اگر
شرّ نموده گوید:
اي کاش بجا نیاورده بودم.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 3] ... ص : 392
( أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ ( 3
أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ: آیا گمان کند آدمی، أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ: اینکه هرگز جمع نخواهیم کرد استخوانهاي او را بعد از پراکندگی و
پوسیدگی.
عدي بن ربیعه که همسایه پیغمبر و نهایت عداوت و عناد داشت، روزي از حضرت احوال قیامت را پرسید. بعد از اخبار حضرت به
وقوع آن گفت: اگر آن روز را به چشم خود بینم تصدیق ننمایم تو را، آیا این استخوانهاي متفرقه با هم مجتمع شود؟ حق تعالی این
آیه نازل فرمود: آیا گمان نماید انسان منکر قیامت، ما جمع نخواهیم نمود استخوانهاي متفرقه را.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 4] ... ص : 392
( بَلی قادِرِینَ عَلی أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ ( 4
بَلی قادِرِینَ: آري، جمع کنیم آن را در حالتی که توانا باشیم، عَلی أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ: بر آنکه تسویه نمائیم سر انگشتان او را و به همه
تألیف کنیم، یعنی سلامیات او را که عبارت است از عروق و اعصاب دست و پا، با وجود
ص: 393
کوچکی و لطافت آن جمع کنیم و با هم ملتئم و منضم سازیم، چه جاي استخوانهاي بزرگ.
برهان: پس از ثبوت تعلق قدرت در بدو خلقت انسانی به کیفیت خاصه بدون ماده و مدّه، ثابت شود به اینکه این، ممکن بذاته،
مقدور قدرت قادر علی الاطلاق است پس اعاده ایجاد مرتبه ثانیه بالنسبه به همان اشیاء، اولی و اسهل و اقدر باشد. منکر معاد،
صفحه 240 از 274
استبعاد نماید عود استخوانها را حق تعالی در جواب رفع استبعاد فرماید: بلکه ما قادریم بر آنکه سر انگشتان که رقیق و لطیف است
برگردانیم، چه برسد به استخوانهاي غلیظ و ضخیم.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 5] ... ص : 393
( بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ ( 5
بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسانُ: بلکه میخواهد انسان منکر قیامت به این انکار و تکذیب خود، لِیَفْجُرَ أَمامَهُ: تا همیشه به فجور مشغول باشد در
زمانی که نزد او است از اوقات زندگانی. سعید بن جبیر گوید: مراد آنکه گناه را مقدم و توبه را مؤخر سازد تا آنکه مرگ را
دریابد بر بدترین احوال و اقبح اعمال.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 6] ... ص : 393
( یَسْئَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیامَۀِ ( 6
یَسْئَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیامَۀِ: سؤال میکند از روي استهزاء و استبعاد، کی خواهد بود روز رستخیز.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 7] ... ص : 393
( فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ ( 7
بعد از آن، بیان علامات و حدوث قیامت را فرماید:
فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ: پس آن هنگام که متحیر و خیره شود چشم از کثرت فزع و هول.
ص: 394
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 8] ... ص : 394
( وَ خَسَفَ الْقَمَرُ ( 8
وَ خَسَفَ الْقَمَرُ: و منخسف و تیره گردانیده شود قرص ماه.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 9] ... ص : 394
( وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ ( 9
وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ: و جمع کرده شود آفتاب و ماه، یعنی آنها را با یکدیگر جمع کرده در دریا افکنند، و دریا از مجاورت آنها
آتش گردد. یا مراد، جمع شمس و قمر است در رفتن روشنائی و شعاع آنها، تا تاریکی بر اهل دنیا کامل و هیچ نوري و روشنی در
او نماند. و هر که در آنها نگرد، مانند دو گاو سیاه به نظرش آید.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 10 ] ... ص : 394
( یَقُولُ الْإِنْسانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ( 10
یَقُولُ الْإِنْسانُ: گوید آدمی از شدت فزع و هول، یَوْمَئِذٍ: در آن روز، أَیْنَ الْمَفَرُّ: کجاست جاي گریختن، مانند قول کسی که مأیوس
صفحه 241 از 274
شده باشد از یافتن آرزوي خود.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 11 ] ... ص : 394
( کَلاَّ لا وَزَرَ ( 11
پس حق تعالی ردع طلب مفر فرماید:
کَلَّا لا وَزَرَ: نه چنان است که گریختن فایده دهد کافر را، چه هیچ پناهگاهی نباشد ایشان را.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 12 ] ... ص : 394
( إِلی رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ( 12
إِلی رَبِّکَ
: به سوي پروردگار توست، و نه غیر او، یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ
: در آن
ص: 395
روز قرارگاه، یعنی خداوند سبحان به مشیت خود، مقر هر کس بر حسب استحقاق از بهشت و جهنم مقرر نموده، پس مستحق
بهشت را به بهشت و آنکه سزاوار جهنم است به جهنم داخل سازد. یا به سوي اوست استقرار بندگان، یعنی ایشان قادر نیستند بر
آنکه مستقر شوند به غیر او سبحانه.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 13 ] ... ص : 395
( یُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ یَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ ( 13
یُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ
: آگاه و خبر داده شود انسان، یَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ
: در آن روز به آنچه پیش فرستاده از عملی که کرده و آنچه تأخیر کرده از آن، یعنی عملی نکرده یا آنچه مقدم داشته از عمل خیر
و شر و طاعت و معصیت، آگاه شود به جزاي آن و آنچه مؤخر داشته، یعنی مردم را به آن واداشته که بعد از او به جا آورند از کار
خوب و بد.
تنبیه: آیه شریفه آگاهی است به اینکه جزا، مترتب شود بر عمل انسانی آنچه در مدت عمر خود بجا آورده از خیر و شر و طاعت و
معصیت، و آنچه را سبب شود که بعد از او آثارش بقا و جریان داشته باشد از خیر و شر و صلاح و فساد تا مادامی که باقی است،
بانی آن شریک خواهد بود. و احادیث بسیار در آن وارد شده از جمله:
-1 ثواب الاعمال- از حضرت باقر علیه السّلام: ایّما عبد من عباد اللّه سنّ سنّۀ هدي کان له اجر مثل اجر من عمل بذلک من غیر ان
ینقص من اجرهم شیء، و ایّما عبد من عباد اللّه سنّ سنّۀ ضلالۀ کان علیه مثل وزر من فعل ذلک من غیر ان ینقص من اوزارهم
هر بندهاي از بندگان خدا تأسیس کند سنت هدایتی را، باشد براي او اجر مثل اجر کسانی که عمل کنند به آن بدون «1» : شیء
اینکه ناقص شود از اجر آنها چیزي.
__________________________________________________
. 1) به نقل از سفینه البحار، جلد 1، صفحه 665 )
صفحه 242 از 274
ص: 396
و هر بندهاي از بندگان خدا تأسیس کند سنت ضلالتی را، باشد براي او وزر، مثل وزر کسانی که گمراه شدند به آن بدون نقصان
وزر آنان.
-2 در امالی- از حضرت صادق علیه السّلام قال: لیس یتبع الرّجل بعد موته من الاجر الا ثلث خصال: صدقۀ اجراها فی حیاته فهی
«1» . تجري بعد موته، و سنّۀ هدي سنّها فهی تعمل بها بعد موته، و ولد صالح یستغفر له
فرمود: نیست تابع شود شخص را بعد از مردنش از اجر، مگر سه چیز:
صدقهاي که جاري سازد آن را در زندگانی خود، پس جاري باشد بعد از موتش، و سنت هدایتی که تأسیس کند و عمل شود به
آن بعد از موت او، و اولاد صالح که استغفار کند براي او.
بنابراین شامل است تمام مؤسسات خیر مانند بناء مساجد و مشاهد و آب انبارها و پلها و غیر آن، و همچنین مؤسسات شر و فساد
مانند آرایشگاه و نمایشگاه و تئاتر و سینما که در عصر اخیر متداول شده، تا مدامی که باقی است، صاحبان آن شریکند در آثار آن
از اجر و وزر.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 14 ] ... ص : 396
( بَلِ الْإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ( 14
بَلِ الْإِنْسانُ
یعنی نه چنان است که آدمی محتاج آگاهی باشد، بلکه هر انسانی، عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ « اضراب است از آگاهی » :
: بر نفس خود حجت بینه است، یعنی شاهد است بر افعال و اقوال خود، یا صاحب بصیرت و بینائی است نسبت به خود. مراد آنکه
عالم است به کردار خود، پس احتیاج به آگاهی نباشد.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 15 ] ... ص : 396
( وَ لَوْ أَلْقی مَعاذِیرَهُ ( 15
__________________________________________________
1) مدرك یاد شده. )
ص: 397
وَ لَوْ أَلْقی مَعاذِیرَهُ
: و اگرچه القا کند عذرهاي خود را، یعنی هر چند بر گناه، عذر انگیزد و به آنچه مقدور باشد چاره اندیشد، هم او گواه خود
خواهد بود و عذرهاي دروغ و حیلههاي باطل نماید، خواهد دانست اعمال خود را و لهذا هر چند عذرها آورد، از او قبول نکنند. و
از جمله معاذیر این باشد که حواله به دیگري کند یا گوید: مقتضی وقت چنین بوده، یا آبرو در خطر بوده و چون در مقابل وظیفه
دینی و فرمان سبحانی، بهانهجوئی ممکن نیست، و لذا هر چه عذر بیاورد، از او قبول نکنند. و از جمله معاذیر گوید: نمیدانستم یا
اشتباه کردم یا حواله به دیگري نماید.
تبصره: هر فرد فرد انسانی، به عملیات خود بینا و داناست، محتاج به آگاهی و دانا کردن او نیست، زیرا خود میداند چه میکند و به
چه غرضی بجا آورد و براي که نماید، چون خود بینائی دارد به نفس خود.
عیاشی- از حضرت صادق علیه السّلام قال: ما یصنع احدکم ان یظهر حسنا و یستر سیّئا الیس اذا رجع الی نفسه یعلم انّه لیس
صفحه 243 از 274
فرمود: چیست که یکی از شما «1» . انّ السّریرة اذا صلحت قویت العلانیۀ « بل الانسان علی نفسه بصیرة » کذلک، و اللّه سبحانه یقول
اظهار حسنه نماید و اخفاي سیئه؟ آیا رجوع به نفس خود نمیکند تا بداند نه چنان است که پوشیده بماند و حق سبحانه فرماید:
آدمی بر نفس خود داناست و احوال خود میداند. بدرستی که سریره چون به اصلاح باشد، علانیه او قوت یابد.
و ایضا- آن حضرت تلاوت نمود این آیه را، بعد فرمود: ما یصنع الانسان ان یعتذر الی النّاس بخلاف ما یعلم اللّه منه، انّ رسول اللّه
فرمود: چه میشود آدمی را که عذر میآورد براي «2» . کان یقول: من اسرّ سریرة البسه اللّه رداها ان خیرا فخیرا و ان شرّا فشرا
مردمان به خلاف آنچه خدا میداند از اعمال او، بدرستی که
__________________________________________________
. 1)- به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحه 463 )
[...] . 2) مدرك یاد شده، صفحه 462 )
ص: 398
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: هر که سریره به فعل آورد، حق تعالی آن را ظاهر سازد خواه نیک باشد یا بد.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 16 ] ... ص : 398
( لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ( 16
شأن نزول: ابن عباس نقل نموده چون جبرئیل وحی به پیغمبر میآورد، پیش از اتمام، حضرت آن را خواندي به سبب شدت رغبت
بر ضبط آن آیه آمد:
لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَکَ
: حرکت مده به قرآن زبان خود را قبل از اتمام وحی، لِتَعْجَلَ بِهِ
: تا تعجیل کنی به اخذ آن یا حفظ آن. و ممکن است که این فعل از آن حضرت صادر نشده باشد و نهی از جهت آن باشد تا
نکند.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 17 ] ... ص : 398
( إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ ( 17
بعد از آن تعلیل، نهی فرماید که:
إِنَّ عَلَیْنا
: بدرستی که بر ماست، جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ
: فراهم آوردن آن در سینه تو تا عالم شوي و اثبات قرائت آن بر زبان تو، یا قرائت ما بر تو، تا حفظ کنی آن را، پس خوف آن بر
خاطر راه مده.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 18 ] ... ص : 398
( فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ( 18
فَإِذا قَرَأْناهُ
: پس چون بخوانیم آن را بر تو به زبان جبرئیل، فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ
صفحه 244 از 274
:پس پیروي کن خواندن آن را، یعنی در عقب قرائت جبرئیل، قرائت نما، نه در اثناي آن. و مطمئن ساز نفس خود را از خوف عدم
حفظ آن، زیرا ما ضامن تحفیظ آنیم.
ص: 399
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 19 ] ... ص : 399
( ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ ( 19
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ: پس بدرستی که بر ماست روشن نمودن آنچه مشکل باشد بر تو از معانی. بعد از نزول این آیات، چون جبرئیل
آیتی خواندي، حضرت سر در پیش انداختی تا تمام نمودي و برفتی. بعد حضرت آن را قرائت فرمودي.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 20 ] ... ص : 399
( کَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَۀَ ( 20
کَلَّا: (ردع انسانی است از اغترار به دنیا و عدم تدبر در قرآن که مخبر قیامت است) یعنی نه چنان است اي آدمیان که گمان بردهاید
از عدم وقوع قیامت و عدم بعث و حساب، و به جهت آن تدبر در قرآن نمیکنید، بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَۀَ: بلکه دوست میدارید دنیاي
شتاب کننده سریع الزوال را.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 21 ] ... ص : 399
( وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ ( 21
وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ: و واگذارید کار آخرت را که باقی است، و حال آنکه کار به عکس میباید کرد.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 22 ] ... ص : 399
( وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ ( 22
پس تبیین حال مردمان میکند در آخرت:
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِ رَةٌ: رویها در آن روز قیامت تازه و تابان، یا مسرور شادان باشند. مراد وجوه انبیاء و اولیاء و مؤمنان است که حق
تعالی ایشان را با نضارت و طراوت گرداند تا ملائکه و سایر خلقان به این علامت بدانند که ایشان فایزان و مقربان درگاه سبحانیند.
ص: 400
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 23 ] ... ص : 400
( إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ ( 23
إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ: به سوي رحمت پروردگار خود نظر کننده و مستغرقند در مثوبات جلیله که حق تعالی به آنها کرامت فرموده.
در توحید صدوق و احتجاج از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در حدیثی فرماید: منتهی شوند اولیاي خدا بعد از فراغ از حساب،
به نهري که نامیده شود حیوان. پس شستشو کنند در آن و بیاشامند از آن، پس سفید گردد صورتهاي آنان به حالت نورانی. پس
برود از ایشان کدرت و درن. پس امر شوند به بهشت، و در این مقام نظر کنند به ثواب الهی، چگونه اثابه فرماید ایشان را، این است
«1» . فرمایش: إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ
صفحه 245 از 274
ایضا: ابن بابویه رحمه اللّه از حضرت عبد العظیم علیه السّلام از ابی محمود قال: قال علی بن موسی الرضا علیه السّلام در فرمایش
«2» . الهی: وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ، فرمود: یعنی مشرقه، نظر میکنند ثواب پروردگار خود را
تتمه: چون ببراهین عقلیه و نقلیه ثابت شده که ذات سبحانی از جسمیت و عوارضات آن منزّه و متعالی است بنابراین آیه شریفه
بتقدیر مضاف باشد یعنی الی ثواب ربّها که مراد نعیم بهشتی است و این تقدیر در کلمات قرآنی شایع و معظم علماء و مفسرین
همین را محقق دانستهاند.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 24 ] ... ص : 400
( وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ ( 24
وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ: و رویهائی در آن روز، باسِرَةٌ: سخت ترش و تاریک
__________________________________________________
1) به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحات 464 و 465 . (با اختلاف). )
2) مدرك یاد شده. در مأخذ مذکور آمده است: منتظرند ثواب پروردگار خود را. )
ص: 401
باشند، یعنی وجوه منافقان و مشرکان.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 25 ] ... ص : 401
( تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ ( 25
تَظُنُّ: گمان میبري تو اي بیننده یا به یقین بشناسد آن نفس، أَنْ یُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ: آنکه بجا آورده شود به او داهیه و عقوبتی که
شکننده مهرههاي پشت باشد. این کنایه از نزول عذاب است.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 26 ] ... ص : 401
( کَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِیَ ( 26
کَلَّا: (این ردع است از ایثار دنیا بر آخرت) یعنی نه چنان است اي طالب دنیا که بر دنیا توان نهاد و از آخرت غافل شد، پس از آن
مرتدع شوید و تأمل نمائید در اینکه: إِذا بَلَغَتِ التَّراقِیَ: چون برسد روح به استخوانهائی که بالاي سینهاند و از راست و چپ احاطه
مقدم حلق نموده، که آن موضع چنبر گردن است. حاصل آن که چون روح به ترقوه رسد.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 27 ] ... ص : 401
( وَ قِیلَ مَنْ راقٍ ( 27
وَ قِیلَ مَنْ راقٍ
: و گفته شود، یعنی کسان محتضر گویند: کیست افسون کننده به ادعیه و علاج نماینده به ادویه.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 28 ] ... ص : 401
( وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ ( 28
صفحه 246 از 274
( وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ ( 28
وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ: و یقین کند محتضر که آنچه بدو نازل شده، مفارقت است، یعنی سبب جدائی است از دنیا و علت مفارقت از
دوستان و خویشان است. ص: 402
و در حدیث است: انّ العبد لیعالج کرب الموت و سکراته، و مفاصله یسلم بعضها علی بعض یقول: السّلام علیک، تفارقنی و افارقک
بدرستی که بنده، علاج شداید مرگ کند و حال آنکه هریک از مفصلهاي او به یکدیگر سلام کنند و گویند: «1» : الی یوم القیمۀ
سلام بر تو باد که جدا میشوي از من و من از تو تا روز قیامت.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 29 ] ... ص : 402
( وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ( 29
وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ: و پیچیده شود ساق پاي محتضر، بِالسَّاقِ: به ساق او، یعنی پاهاي او از هول مرگ و سختی جان کندن، درهم پیچد و
حرکت در آن نماند. مراد آنست که ساقهاي او مضطرب و پیوسته یکی از پیش خود کشد و یکی را فروگذارد و آنها را بر یکدیگر
پیچد.
تنبیه: آیات شریفه تذکري است براي غفلت انسانی و آگاهی به آخرین مرحله دنیاي فانی و رفتن به سراي باقی.
حضرت امام علی النقی علیه السّلام فرماید: اذکر مصرعک بین یدي اهلک فلا طبیب یمنعک و لا حبیب ینفعک: یاد بیاور زمان
افتادن خود را حضور اهل خود در وقت احتضار، پس طبیبی نیست که منع کند تو را از این حالت، و دوستی نیست که نفع دهد تو
را در این حالت.
نزد ابن عباس مراد جمع شدن شدت موت است به شدّت آخرت. یا مراد پیچیدن ساقین است در کفن، یا اجتماع آخر روز دنیا به
آخر روز آخرت. و در حدیث است: هیچ منزلی سختتر و فظیعتر از قبر نیست که اول منزل باشد.
از یحیی بن معاذ نقل شده: چون بنده را در قبر نهند، چهار ملک بر او بایستد: یکی بالاي سر، دیگري پائین پا، یکی طرف راست، و
یکی طرف
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، جلد 10 ، صفحه 89 )
ص: 403
چپ. بالاي سر گوید: اجل حاضر آمد و اجل (عمر) منقضی رفت. و طرف راستی گوید: مال رفت و وبال ماند. طرف چپی گوید:
اشتغال رفت و اعمال ماند. و آنکه پائین پاست گوید: خوشا حال آن کسی که کسبش حلال و شغلش به حضرت ذو الجلال باشد.
حاصل آنکه شداید بر محتضر متتابع شود، و هنوز از یکی خلاص نشده، به دیگري مبتلا گردد.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 30 ] ... ص : 403
( إِلی رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ ( 30
إِلی رَبِّکَ: به سوي جزاي پروردگار خود، یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ: آن روز قیامت، موضع راندن است، یعنی همه کس را به زمین محشر سوق
دهند، یا ملائکه در وقت مرگ او با هم گویند: سوق روح او دهید به محل جزا، اگر بهشتی است به علیین، و اگر جهنمی است به
سجین.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 31 ] ... ص : 403
صفحه 247 از 274
( فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّی ( 31
پس صدقه نداد ابو جهل و مانند او از آنچه واجب بود در مال، وَ لا صَلَّی: و نماز واجبه نگذارد براي خدا، « عطف بسابق » : فَلا صَدَّقَ
و پیروي نکرد پیغمبر را.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 32 ] ... ص : 403
( وَ لکِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّی ( 32
وَ لکِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّی: و لکن تکذیب نمود و پشت کرد از حق.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 33 ] ... ص : 403
( ثُمَّ ذَهَبَ إِلی أَهْلِهِ یَتَمَطَّی ( 33
ثُمَّ ذَهَبَ إِلی أَهْلِهِ: پس برفت به سوي کسان خود، یَتَمَطَّی: در حالتی
ص: 404
که میخرامید از روي افتخار که من تکذیب و پشت کردهام و تابع پیغمبر نشدم.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 34 ] ... ص : 404
( أَوْلی لَکَ فَأَوْلی ( 34
أَوْلی لَکَ: نیک سزاوار است مر تو را اي کافر معاند، هلاکت در دنیا، فَأَوْلی پس سزاوار است تو را عذاب الیم در قبر. حضرت
جواد علیه السّلام فرماید در معنی آیه: دور باد از براي تو خیر دنیا، و دور باد از تو خیر آخرت.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 35 ] ... ص : 404
( ثُمَّ أَوْلی لَکَ فَأَوْلی ( 35
ثُمَّ أَوْلی لَکَ: پس نیک سزاوار است تو را هول قیامت، فَأَوْلی پس بغایت سزاوار است تو را خلود در جهنم. حق تعالی چهار بار به
جهت مبالغه، این لفظ را تکرار فرمود.
بعد از این نزول آیه، حضرت، ابو جهل را در مکه دید. جامهاش بگرفت و گفت: اولی لک فاولی ثمّ اولی لک فاولی. ابو جهل
گفت: به چه چیز، تو و خداي تو مرا تهدید میکنید، من عزیزترین مکهام. چون روز بدر مغلوب و از پا درافتاد، عبد اللّه مسعود پیر،
و در کمال ضعف و بیقوتی نمیتوانست جنگ کند. گوید: ابو جهل را دیدم در میان کشتگان افتاده و رمقی داشت، پاي او گرفتم
از میان کشتگان بیرون آورده، پا بر پشتش نهادم، چشم باز و گفت:
مکان بلندي پا نهادي. گفتم: به این حال رسیدي، هنوز ترك تکبر و تجبر نکنی.
گفت: مرا خواهی کشت، سه وصیت تو را کنم: 1- پیغمبر را [بگو که در جهان از تو دشمنتري نداشتم. 2- مرا به شمشیر خودم
بکش. 3- سر مرا از سینه ببر. عبد اللّه مسعود گوید: چون سرش بریدم، خواستم بردارم، نتوانستم و قوه نداشتم، ریسمانی به سرش
بستم، میکشیدم تا نزدیک پیغمبر آوردم.
حضرت مرا به بهشت بشارت داد، خدا را شکر نمود.
ص: 405
صفحه 248 از 274
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 36 ] ... ص : 405
( أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَكَ سُديً ( 36
بعد از آن بر سبیل انکار فرماید:
أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ: آیا گمان میکند انسان منکر قیامت و معاد، أَنْ یُتْرَكَ سُديً: اینکه واگذاشته شود در حالتی که مهمل و ضایع و
معطل باشد و بدنیا مکلف و به عقبی مبعوث نگردد و مجازات نیابد نه چنین است و هرگز این نباشد، زیرا حکمت مقتضی امر است
به محاسن و نهی از قبایح، و این فرع تکلیف است در دنیا، و تکلیف هم مقتضاي مجازات است در عقبی، چه مجازات تام در سراي
تکلیف ممتنع است عقلا.
بیان: آیا گمان میکند آدمی، مهمل و ضایع باشد در دنیا، یعنی غرض از خلقت او، همین وجود دنیوي او باشد و دیگر حشر و
نشري براي او نیست؟ کسی که چنین اعتقاد دارد، دیگر حاجت به رسول و امام و احکام ندارد، و این لازمه دارد که در دنیا مهمل
و معطل باشد. و این انکار، ناشی شده از آنکه زنده شدن اموات را محال داند، و حال آنکه اگر تأمل کند در خلقت خود، هرآینه
دریابد امکان معاد و وقوع قیامت را و زنده شدن براي جزاي اعمال.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 37 ] ... ص : 405
( أَ لَمْ یَکُ نُطْفَۀً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی ( 37
پس تقریر قدرت خود فرماید بر بعث و حشر:
أَ لَمْ یَکُ نُطْفَۀً: آیا نبوده است آدمی قطره آبی، مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی از منی که ریخته میشود در رحم.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 38 ] ... ص : 405
( ثُمَّ کانَ عَلَقَۀً فَخَلَقَ فَسَوَّي ( 38
ثُمَّ کانَ عَلَقَۀً: پس بوده است خون بسته، فَخَلَقَ فَسَوَّي: پس تقدیر نمود براي او زمانی در رحم تا بیافرید اعضاي باطنه و ظاهره و
صورت او را در شکم
ص: 406
مادر، پس تسویه فرمود او را به اعتدال قامت و حسن صورت و کمال قدرت، یا تسویه نمود جارحه را براي عملی که مختص به آن
است.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 39 ] ... ص : 406
( فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی ( 39
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ: پس قرار داد از منی یا از آدمی دو صنف را، الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی نر و ماده را که به آن تناسل حاصل میشود.
[سوره القیامۀ ( 75 ): آیه 40 ] ... ص : 406
( أَ لَیْسَ ذلِکَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتی ( 40
أَ لَیْسَ ذلِکَ بِقادِرٍ: آیا نباشد آنکه چنین ایجاد فرماید: توانا، عَلی أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتی بر اینکه زنده فرماید مردگان را.
صفحه 249 از 274
برهان: استفهام تقریري است: حاصل کلام آنکه هر کس قادر باشد بر ابداء، البته قادر خواهد بود بر بعث و احیاء، زیرا هر که توانا
باشد بر اینکه نطفه را علقه و علقه را مضغه و مضغه را به لحم و عظام مبدل، پس تسویه آن نموده حیات به آن بخشد و حواس
خمس و اعضا شریفه که هر یک از آن را فایده بسیار است کرامت و تقدیر ذکر و انثی نماید که منشأ تناسل است هرآینه البته قادر
خواهد بود بر اعاده آن بعد از موت براي مجازات اعمال و مکافات افعال.
و از حضرت باقر و صادق علیهما السّلام مروي است که: چون این آیه نازل شد، حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود:
سبحانک اللهم بلی.
از ابن عباس منقول است: هر که سوره اعلی بخواند، باید بگوید سبحان ربی الاعلی و هر که سورة القیمه تلاوت کند، بگوید:
«1» . سبحانک اللهم بلی
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، جلد 10 ، صفحه 92 )
ص: